
اصلا نگران نباش! بالاخره یه راهی پیدا میشه. ته دلم یه حسی بهم میگه نباید تسلیم بشم. آخه مگه میشه آدم این همه راه رو رفته باشه و آخرش هیچی به هیچی؟ میدونم سخته خیلی هم سخته. هر روز صبح که توی آینه خودمو میبینم بیشتر یادم میافته که یه چیزی سر جاش نیست. یه چیزی داره از زیباییهام کم میکنه.
ولی خب زندگی همینه دیگه. پر از چالش پر از پستی و بلندی. مهم اینه که بتونیم باهاشون روبرو بشیم و ازشون درس بگیریم. منم تصمیم گرفتم با این مسئله روبرو بشم و یه راه حل براش پیدا کنم.
اولین کاری که کردم شروع کردم به تحقیق. توی اینترنت توی کتابها از هر کسی که میدونستم یه چیزی بلده سوال پرسیدم. هر چی بیشتر میفهمیدم بیشتر مطمئن میشدم که تنها نیستم. خیلی از آدمها این مشکل رو دارن و خیلیهاشون هم تونستن یه کاری براش بکنن.
یه سری چیزا رو فهمیدم که برام خیلی جالب بود. مثلاً اینکه کمبود خواب استرس تغذیه نامناسب و حتی آلرژیها میتونن باعث این مشکل بشن. یه چیز دیگه هم فهمیدم اینکه ژنتیک هم نقش خیلی مهمی داره. یعنی اگه توی خانوادهتون کسی این مشکل رو داشته باشه احتمال اینکه شما هم بهش دچار بشید بیشتره.
خب حالا که فهمیدم دلیلش چیه باید دنبال راه حل بگردم. شنیده بودم که بعضی کرمها و لوسیونها میتونن کمک کنن. رفتم داروخونه و با یه دکتر داروساز مشورت کردم. اونم یه سری محصولات بهم معرفی کرد. البته گفت که هیچکدومشون معجزه نمیکنن و باید صبور باشم و به طور مرتب ازشون استفاده کنم.
یه چیز دیگه هم که دکتر بهم گفت خیلی مهم بود اینکه باید سبک زندگیم رو تغییر بدم. گفت باید بیشتر بخوابم استرسم رو کم کنم تغذیهام رو بهتر کنم و از مصرف دخانیات و الکل خودداری کنم. راستش رو بخواید این قسمت کار یکم سخت بود. آخه کیه که بتونه به این راحتیها عادات بدش رو ترک کنه؟
ولی خب من تصمیم گرفته بودم که این کار رو بکنم. شروع کردم به ورزش کردن مدیتیشن و خوردن غذاهای سالم. کم کم داشتم نتیجه میگرفتم. پوستم داشت بهتر میشد انرژیام بیشتر شده بود و احساس بهتری نسبت به خودم داشتم.
در کنار اینا یه سری راههای طبیعی هم پیدا کردم که میتونستم ازشون استفاده کنم. مثلاً گذاشتن خیار رنده شده چای کیسهای خنک شده یا سیب زمینی رنده شده روی پلکها. اینا همشون میتونستن به کاهش التهاب و روشن شدن پوست کمک کنن.
یه چیز دیگه هم که خیلی شنیده بودم استفاده از روغنهای گیاهی بود. روغن بادام روغن نارگیل و روغن زیتون همشون خواص زیادی برای پوست دارن و میتونن به کاهش تیرگی کمک کنن. منم شروع کردم به استفاده از این روغنها و واقعاً تاثیرشون رو دیدم.
البته همه اینا یه پروسه زمانبره. نباید انتظار داشته باشی که یه شبه نتیجه بگیری. باید صبور باشی و به طور مرتب از این روشها استفاده کنی. یه چیز دیگه هم که خیلی مهمه اینه که باید از پوستت در برابر نور خورشید محافظت کنی. نور خورشید میتونه باعث تشدید تیرگی پوست بشه. پس همیشه از کرم ضد آفتاب استفاده کن و سعی کن توی ساعات اوج تابش آفتاب کمتر بیرون بری.
یه بار با یکی از دوستام که خیلی به پوستش اهمیت میده صحبت میکردم. اون بهم گفت که یه سری درمانهای کلینیکی هم وجود دارن که میتونن خیلی موثر باشن. مثلاً لیزر میکرونیدلینگ و تزریق فیلر. البته اینا یه مقدار گرونتر هستن و باید پیش یه متخصص پوست خوب بری تا مطمئن بشی که برات مناسب هستن.
من خودم هنوز این روشها رو امتحان نکردم ولی خیلی دلم میخواد یه بار برم پیش یه متخصص پوست و باهاش مشورت کنم. شاید اون بتونه یه راه حل قطعی برام پیدا کنه.
یه چیز دیگه هم که خیلی مهمه اینه که نباید خودت رو با بقیه مقایسه کنی. هر کسی یه جوریه و زیبایی هر کسی منحصر به فرد خودشه. نباید بذاری این مسئله روی اعتماد به نفست تاثیر بذاره. به خودت اهمیت بده به خودت عشق بورز و سعی کن بهترین ورژن خودت باشی.
یادمه یه بار توی یه مجله یه مقاله خوندم در مورد اینکه چطور یه خانم تونسته بود با تغییر رژیم غذاییش خیلی از مشکلات پوستیاش رو حل کنه. اون خانم گفته بود که مصرف زیاد قند و غذاهای فرآوری شده باعث التهاب پوست میشه و میتونه تیرگی رو تشدید کنه. برای همین اون تصمیم گرفته بود که مصرف این غذاها رو به حداقل برسونه و بیشتر از میوهها سبزیجات و غلات کامل استفاده کنه.
منم سعی کردم از اون خانم الگو بگیرم و رژیم غذاییم رو تغییر بدم. راستش رو بخواید اولش یکم سخت بود. آخه من عاشق شیرینی و فست فود بودم. ولی وقتی دیدم که چقدر داره روی پوستم تاثیر مثبت میذاره تونستم بهش عادت کنم.
یه چیز دیگه هم که توی اون مقاله نوشته بود این بود که باید به اندازه کافی آب بنوشیم. آب برای سلامتی پوست خیلی مهمه و میتونه به آبرسانی و شادابی اون کمک کنه. منم سعی میکنم هر روز حداقل ۸ لیوان آب بنوشم.
یه بار داشتم با مادربزرگم صحبت میکردم. اون بهم گفت که قدیما که این همه کرم و لوسیون نبود مادربزرگهاشون از یه سری ماسکهای خونگی استفاده میکردن که خیلی هم موثر بوده. مثلاً ماسک ماست و عسل ماسک آرد برنج و شیر و ماسک خیار و گلاب.
منم تصمیم گرفتم که یه سری از این ماسکها رو امتحان کنم. راستش رو بخواید خیلی خوشم اومد. هم درست کردنشون خیلی آسونه و هم حس خوبی به آدم میده. انگار داری به پوستت یه هدیه میدی.
یه چیز دیگه هم که یاد گرفتم اینه که باید صبور باشم. نباید انتظار داشته باشم که یه شبه نتیجه بگیرم. باید به خودم زمان بدم و به طور مرتب از این روشها استفاده کنم. مهم اینه که ناامید نشم و به تلاش کردنم ادامه بدم.
یه بار داشتم یه فیلم میدیدم. توی اون فیلم یه دختری بود که یه مشکل خیلی بزرگ داشت ولی اون تسلیم نشد و تا آخرش جنگید. اون دختر بهم یاد داد که هیچ وقت نباید امیدم رو از دست بدم و همیشه باید به دنبال راه حل باشم.
منم تصمیم گرفتم که مثل اون دختر باشم. تصمیم گرفتم که تا آخرش برای رسیدن به هدفم بجنگم. میدونم که بالاخره یه روزی میتونم این مشکل رو حل کنم و دوباره زیبایی و شادابی رو به صورتم برگردونم.
یه چیز دیگه هم که خیلی مهمه اینه که باید از خودت مراقبت کنی. باید به خودت استراحت بدی به خودت تفریح بدی و به خودت عشق بورزی. وقتی از خودت مراقبت میکنی انرژی بیشتری برای مقابله با مشکلات داری.
یادمه یه بار خیلی خسته و افسرده بودم. رفتم پیش یه مشاور و باهاش صحبت کردم. اون بهم گفت که باید یه برنامه ریزی برای زندگیم داشته باشم و یه سری فعالیتهای لذتبخش رو توی برنامهام بگنجونم. مثلاً رفتن به سینما رفتن به پارک خوندن کتاب و دیدن دوستان.
منم به حرف اون مشاور گوش کردم و یه برنامه ریزی برای زندگیم کردم. واقعاً تاثیرش رو دیدم. احساس بهتری نسبت به خودم داشتم و انرژی بیشتری برای انجام کارهام داشتم.
یه چیز دیگه هم که خیلی مهمه اینه که باید با آدمهای مثبت معاشرت کنی. آدمهای مثبت بهت انرژی میدن و بهت کمک میکنن که مشکلاتت رو راحتتر حل کنی. سعی کن از آدمهای منفی دوری کنی. اونها فقط انرژیت رو میگیرن و باعث میشن که احساس بدتری داشته باشی.
یه بار داشتم با یکی از دوستام صحبت میکردم. اون بهم گفت که هر وقت احساس ناراحتی میکنه میره پیش یه دوست صمیمی و باهاش درد و دل میکنه. اون میگفت که صحبت کردن با یه دوست صمیمی بهش کمک میکنه که احساس بهتری داشته باشه و مشکلاتش رو راحتتر حل کنه.
منم سعی میکنم هر وقت احساس ناراحتی میکنم با یکی از دوستای صمیمیم صحبت کنم. واقعاً تاثیرش رو دیدم. صحبت کردن با یه دوست صمیمی بهم کمک میکنه که احساس آرامش کنم و مشکلاتم رو از یه زاویه دیگه ببینم.
یه چیز دیگه هم که خیلی مهمه اینه که باید شکرگزار باشی. شکرگزاری بهت کمک میکنه که روی چیزهای مثبت زندگیت تمرکز کنی و احساس خوشبختی بیشتری داشته باشی. هر روز صبح که از خواب بیدار میشی یه لیست از چیزهایی که بابتشون شکرگزاری میکنی رو بنویس.
یه بار داشتم یه کتاب میخوندم در مورد قدرت شکرگزاری. توی اون کتاب نوشته بود که شکرگزاری میتونه زندگی آدم رو به طور کلی تغییر بده. منم تصمیم گرفتم که شکرگزاری رو وارد زندگیم کنم. هر روز صبح که از خواب بیدار میشم یه لیست از چیزهایی که بابتشون شکرگزاری میکنم رو مینویسم. واقعاً تاثیرش رو دیدم. احساس خوشبختی بیشتری دارم و بیشتر روی چیزهای مثبت زندگیم تمرکز میکنم.
خب این بود داستان من و تلاشم برای پیدا کردن راه حل. امیدوارم که این داستان بهت کمک کنه و بهت انگیزه بده که تسلیم نشی و تا آخرش برای رسیدن به هدفت بجنگی. یادت باشه که تو تنها نیستی و خیلی از آدمها این مشکل رو دارن. مهم اینه که ناامید نشی و به تلاش کردنت ادامه بدی. بالاخره یه روزی میتونی این مشکل رو حل کنی و دوباره زیبایی و شادابی رو به صورتت برگردونی. یادت نره که تو زیبا هستی همونطوری که هستی. فقط کافیه که به خودت اعتماد داشته باشی و به خودت عشق بورزی.
Leave a Reply