
خب بذار یه کم باهات حرف بزنم. اصلا فکرشو نمیکردم یه روز بخوام اینقدر در مورد این چیزا بنویسم ولی خب انگار زندگی همیشه یه سورپرایزی داره برات. بذار یه چیزی رو همین اول کاری باهات روراست باشم. من یه جورایی همیشه فکر میکردم این چیزایی که بهش میگن «مراقبت از خود» یه چیز اضافیه یه جور لوکسبازی که فقط وقتی حوصلهت سر میره یا وقتی خیلی پول داری بهش فکر میکنی. ولی خب اشتباه میکردم. خیلی هم اشتباه میکردم.
چند وقت پیش بود که یه اتفاقی افتاد. یه اتفاق کوچیک ولی کافی بود تا بفهمم چقدر از خودم غافل شدم. یه روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم اصلا انرژی ندارم. نه اینکه فقط خسته باشم نه. یه جور بیحوصلگی عمیق بود که انگار تمام وجودمو گرفته بود. اون موقع بود که فهمیدم یه جای کار داره میلنگه.
رفتم سراغ اینترنت مثل همیشه. شروع کردم به خوندن در مورد «مراقبت از خود». مقالهها ویدیوها پستهای اینستاگرامی… یه عالمه اطلاعات بود که میتونست مغز آدمو منفجر کنه. ولی یه چیزی تو همهشون مشترک بود اینکه اگه به خودت اهمیت ندی نمیتونی به بقیه هم درست کمک کنی. این جمله یه جرقهای تو ذهنم زد.
تصمیم گرفتم شروع کنم. نه با چیزای خیلی بزرگ و عجیب غریب نه. با همون چیزای کوچیکی که همیشه ازشون غافل بودم. مثلا یه ماسک صورت خریدم. همون ماسکهای ارزون قیمتی که همیشه تو قفسههای داروخونه میدیدم و ازشون رد میشدم. یه شب که خیلی خسته بودم ماسکو گذاشتم رو صورتم و دراز کشیدم. راستش اولش حس خاصی نداشتم ولی بعدش یه کم آرومتر شدم. انگار یه چیزی داشت پوستمو نوازش میکرد.
بعدش رفتم سراغ یه چیز دیگه یه دستگاه کوچیک بخور صورت. همیشه فکر میکردم اینا فقط جنبه تبلیغاتی دارن ولی وقتی امتحانش کردم نظرم عوض شد. بخار گرمی که به صورتم میخورد انگار تمام خستگیها و استرسهای روزانه رو از بین میبرد. بعد از اون پوستم یه کم نرمتر و شادابتر به نظر میرسید.
یه مدت بعد چشمم خورد به یه دستگاه ماساژور کوچیک. یه چیزی شبیه به یه برس که ویبره میزد. اولش فکر کردم یه چیز الکیه ولی وقتی امتحانش کردم دیدم واقعا داره یه کاری میکنه. مخصوصا وقتی که گردنم و شونههام خیلی درد میکرد کوچیک مثل یه ناجی بود.
یه چیز دیگه هم بود که خیلی کمکم کرد یه جور غلتک سنگی برای ماساژ صورت. اولش فکر میکردم یه چیز تجملیه ولی وقتی شروع کردم به استفاده ازش دیدم چقدر میتونه تو کاهش پف صورت و بهبود گردش خون موثر باشه. هر شب قبل از خواب چند دقیقه صورتمو با این غلتک ماساژ میدادم و واقعا حس خوبی داشتم.
البته همه چیز به ها ختم نمیشد. یه چیز دیگه هم بود که خیلی مهم بود یه روتین پوستی ساده. یه شوینده ملایم یه تونر یه مرطوب کننده و یه ضد آفتاب. همین چیزای ساده کافی بود تا پوستم یه کم سالمتر و شادابتر به نظر برسه.
کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که مراقبت از خود فقط یه سری کارای سطحی و ظاهری نیست. یه جور سرمایهگذاری روی خودته. وقتی به خودت اهمیت میدی اعتماد به نفست بیشتر میشه انرژیت بالاتر میره و احساس بهتری نسبت به خودت پیدا میکنی.
یه چیز جالب دیگه هم بود وقتی شروع کردم به مراقبت از خودم بقیه هم متوجه این تغییر شدن. دوستام میگفتن که شادابتر به نظر میرسم. همکارام میگفتن که پرانرژیتر شدم. حتی مادرم هم که همیشه از من انتقاد میکرد یه بار گفت که رنگ و روم باز شده!
یه چیز دیگه هم یاد گرفتم اینکه مراقبت از خود یه مسیر شخصیه. چیزی که برای من جواب میده ممکنه برای یکی دیگه مناسب نباشه. مهم اینه که خودت امتحان کنی و ببینی چی برات بهتره.
مثلا من خیلی با مدیتیشن و یوگا حال نمیکنم. ولی عاشق پیادهروی تو طبیعتم. برای من پیادهروی یه جور مدیتیشنه. وقتی تو طبیعت قدم میزنم تمام استرسها و نگرانیهامو فراموش میکنم و فقط از لحظه لذت میبرم.
یه چیز دیگه هم هست که میخوام بهش اشاره کنم اینکه مراقبت از خود فقط برای خانمها نیست. آقایون هم باید به خودشون اهمیت بدن. متاسفانه تو جامعه ما یه تصوری وجود داره که مراقبت از خود یه چیز زنونهست. ولی این یه تصور غلطه. همه ما فارغ از جنسیتمون حق داریم که به خودمون اهمیت بدیم و از خودمون مراقبت کنیم.
یه چیز دیگه هم هست که خیلی مهمه اینکه مراقبت از خود نباید خیلی پرهزینه باشه. لازم نیست کلی پول خرج کنی تا بتونی از خودت مراقبت کنی. خیلی از کارایی که میتونی انجام بدی کاملا رایگان هستن. مثلا میتونی هر روز صبح چند دقیقه ورزش کنی یه کتاب بخونی به یه موسیقی گوش بدی یا با یه دوست تلفنی حرف بزنی.
مهم اینه که یه سری عادتهای سالم تو زندگیت ایجاد کنی و بهشون پایبند باشی. مثلا من سعی میکنم هر شب قبل از خواب یه لیوان دمنوش گیاهی بخورم و یه کم کتاب بخونم. این کار باعث میشه که راحتتر بخوابم و صبحها سرحالتر بیدار بشم.
یه چیز دیگه هم هست که میخوام بهش اشاره کنم اینکه مراقبت از خود یه فرآیند مداومه. یه چیزی نیست که یه بار انجامش بدی و تموم بشه. باید همیشه بهش توجه کنی و سعی کنی تو زندگیت جا بدی.
البته اینم بگم که من هنوز تو این مسیر خیلی مبتدیام. هنوز خیلی چیزا هست که باید یاد بگیرم و امتحان کنم. ولی مهم اینه که شروع کردم و دارم سعی میکنم هر روز یه کم بهتر از دیروز باشم.
یه چیزی که خیلی برام جالبه اینه که وقتی شروع کردم به مراقبت از خودم بقیه هم کم کم ترغیب شدن که این کارو انجام بدن. دوستام ازم میپرسیدن که چیکار دارم میکنم که اینقدر شاداب به نظر میرسم. همکارام میخواستن بدونن که چطوری اینقدر انرژی دارم. حتی مادرم هم که همیشه یه کم بدبین بود شروع کرد به استفاده از یه کرم مرطوب کننده!
یه چیزی که فهمیدم اینه که مراقبت از خود یه جورایی مسریه. وقتی تو از خودت مراقبت میکنی بقیه هم ترغیب میشن که این کارو انجام بدن. و این یه چیز خیلی خوبه.
یه چیز دیگه هم هست که میخوام بهش اشاره کنم اینکه مراقبت از خود فقط یه سری کارای فیزیکی نیست. مراقبت از سلامت روان هم خیلی مهمه. اگه احساس میکنی که نیاز به کمک داری حتما با یه متخصص مشورت کن. خجالت نکش. همه ما تو زندگی یه وقتایی به کمک نیاز داریم.
یه چیز دیگه هم هست که میخوام بهش اشاره کنم اینکه مراقبت از خود یه جور قدردانیه. وقتی از خودت مراقبت میکنی داری به خودت نشون میدی که چقدر برات ارزشمندی. و این یه چیز خیلی قویه.
خب فکر میکنم دیگه همه چیزو گفتم. امیدوارم که این حرفا برات مفید بوده باشه. یادت باشه که تو لایق بهترینها هستی. پس به خودت اهمیت بده و از خودت مراقبت کن. زندگی خیلی کوتاهه پس سعی کن ازش لذت ببری.
و در آخر یه توصیه کوچیک یه دفترچه بردار و هر روز توش چیزایی که بابتشون شکرگزار هستی رو بنویس. این کار باعث میشه که دیدگاهت نسبت به زندگی تغییر کنه و قدر چیزای کوچیک رو بیشتر بدونی.
Leave a Reply